آموزشی, مقالات آموزشی

راهنمای جامع اصطلاحات فیلمبرداری

راهنمای جامع اصطلاحات فیلمبرداری

فیلمبرداری، هنری پیچیده و چندلایه است که در آن تکنیک‌های بصری، خلاقیت هنری و فناوری مدرن با یکدیگر ترکیب می‌شوند تا داستانی را به بهترین شکل ممکن روایت کنند. این فرآیند شامل ابزارها و روش‌های متعددی است که هر یک نقشی کلیدی در ایجاد تصاویر جذاب و تاثیرگذار ایفا می‌کنند. برای آنکه بتوانید این هنر را بهتر درک کنید یا در آن حرفه‌ای شوید، باید با اصطلاحات رایج و تخصصی آن آشنا شوید. در این راهنما به بررسی کامل اصطلاحات فیلمبرداری خواهیم پرداخت.

فهرست مطالب

تاریخچه هنر فیلمبرداری

هنر فیلمبرداری، به‌عنوان یکی از عناصر کلیدی سینما، قدمتی بیش از یک قرن دارد و با پیشرفت فناوری و تغییرات فرهنگی، به شکل امروزی تکامل یافته است. آغاز فیلمبرداری به اواخر قرن نوزدهم بازمی‌گردد، در این دوران، فیلم‌ها کوتاه و بدون صدا بودند و اغلب از یک زاویه ثابت ضبط می‌شدند. با ورود به دهه‌های بعد، فیلمبرداری به‌واسطه اختراع دوربین‌های پیشرفته‌، اضافه شدن صدا و رنگ به فیلم‌ها، تحولی شگرف پیدا کرد. در دهه 1920، تکنیک‌های نورپردازی و حرکت دوربین توسط فیلمسازانی همچون «سرگئی آیزنشتاین» و «فریتز لانگ» مورد توجه قرار گرفت. به این ترتیب، استفاده از کادربندی‌های خلاقانه و زوایای مختلف به فیلم‌ها عمق بیشتری بخشید.

با ظهور عصر دیجیتال در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست‌ویکم، فیلمبرداری وارد عصر جدیدی شد. جایی که ابزارهای دیجیتال، جلوه‌های ویژه و فناوری CGI امکان خلق تصاویری فراتر از تخیل انسان را فراهم کردند. تاریخچه این هنر نشان می‌دهد که فیلمبرداری نه تنها تحت تاثیر فناوری، بلکه با خلاقیت هنرمندان در طول زمان رشد کرده است و همچنان به‌عنوان قلب تپنده سینما باقی مانده است.

اصطلاحات فیلمبرداری

اصطلاحات مربوط به دوربین

دوربین، مهم‌ترین ابزار فیلمبرداری است. با استفاده از دوربین می‌توان لحظات، احساسات و داستان‌ها را به تصویر کشید. آشنایی با اصطلاحات مربوط به دوربین، برای درک بهتر زبان سینما و اجرای تکنیک‌های فیلمبرداری ضروری است. این اصطلاحات به جزئیاتی مانند نوع شات، حرکات و زوایای دوربین اشاره دارد که هر کدام تاثیر مستقیمی بر روایت داستان شما خواهند داشت.

شات Shot

شات کوچکترین واحد تصویری در فیلم است که توسط دوربین ضبط می‌شود. شات‌ها در اندازه‌ها و انواع مختلفی ارائه می‌شوند. برخی از آن‌ها عبارتند از:

  • کلوزآپ (Close-Up): نمایی نزدیک از یک سوژه (معمولا صورت) است. این شات برای نشان دادن جزئیات چهره یا اشیا به کار می‌رود. کلوزآپ معمولا احساسات یا واکنش‌های درونی شخصیت‌ها را برجسته می‌کند.
  • مدیوم شات (Medium Shot): نمایی که نیمی از بدن سوژه را نشان می‌دهد. این شات که سوژه را از کمر به بالا نشان می‌دهد، برای نمایش گفت‌وگوها یا تعاملات روزمره استفاده می‌شود.
  • لانگ شات (Long Shot): نمایی که کل بدن سوژه را در قاب قرار می‌دهد. لانگ شات به ایجاد حس فضا و مقیاس کمک می‌کند.
  • اکستریم کلوزآپ (Extreme Close-Up): نمای بسیار نزدیک است. این شات جزئیاتی مانند چشمان، انگشتان یا شی کوچکی را به تصویر می‌کشد.
  • اکستریم لانگ شات (Extreme Long Shot): نمایی بسیار دور که بیشتر محیط را نشان می‌دهد. از این شات برای معرفی فضا یا ایجاد حس مقیاس بزرگ استفاده می‌شود.

شات

زوایای دوربین  Camera Angles

زاویه دوربین به زاویه‌ای گفته می‌شود که دوربین از آن برای ثبت سوژه استفاده می‌کند. این زاویه تاثیر زیادی بر نحوه درک مخاطب از شخصیت یا داستان دارد.

  • زاویه پایین (Low Angle): دوربین از پایین به سوژه نگاه می‌کند. از زاویه پایین معمولا برای نمایش قدرت، اهمیت یا تهدید استفاده می‌شود.
  • زاویه بالا (High Angle): دوربین از بالا به سوژه نگاه می‌کند. این زاویه حس کوچکی، آسیب‌پذیری یا ضعف را به مخاطب القا می‌کند.
  • چشم پرنده (Bird’s Eye View): نمایی کاملا عمودی از بالا که حس نظارتی یا موقعیت‌نگاری خاصی را منتقل می‌کند.
  • زاویه هلندی (Dutch Angle): دوربین با زاویه‌ای کج نسبت به افق قرار می‌گیرد. از این زاویه برای ایجاد حس بی‌ثباتی، تنش یا اضطراب استفاده می‌شود.

زوایای دوربین

فوکوس و وضوح تصویر

یکی دیگر از اصطلاحات فیلمبرداری فوکوس است. تکنیک‌های فوکوس بخشی از کنترل بصری بوده که دوربین‌ در اختیار فیلمبردار قرار می‌دهد.

  • رک فکوس (Rack Focus): تغییر فوکوس از یک سوژه به سوژه دیگر در یک شات که توجه مخاطب را هدایت می‌کند.
  • فوکوس با عمق میدان زیاد (Deep Focus): تمام اجزای صحنه، از پیش‌زمینه تا پس‌زمینه، به طور واضح در فوکوس هستند.
  • فوکوس با عمق میدان کم (Shallow Focus): تنها بخشی از تصویر(معمولا سوژه اصلی) واضح است و پس‌زمینه تار می‌شود تا توجه مخاطب به سوژه متمرکز شود.

اصطلاحات نورپردازی

نورپردازی یکی از مهم‌ترین عناصر بصری در فیلمبرداری است. درواقع، نورپردازی تاثیر مستقیمی بر حال‌وهوا، زیبایی‌شناسی و روایت داستان دارد. استفاده از نور، فراتر از روشن کردن صحنه بوده و با ایجاد سایه‌، رنگ‌ و بافت‌، می‌تواند حس و معنای عمیقی به تصویر ببخشد. به این ترتیب، درک اصطلاحات نورپردازی برای هر فیلمبردار یا علاقه‌مند به سینما ضروری است. زیرا کنترل صحیح نور به خلق تصاویر جذاب و متقاعدکننده کمک می‌کند.

نور اصلی Key Light

Key Light، اصلی‌ترین منبع نور در صحنه است که به‌طور مستقیم سوژه را روشن می‌کند. نور اصلی بیشترین تاثیر را بر شکل و حالت سوژه دارد. این نور می‌تواند از زاویه‌های مختلفی تابیده شود و بسته به شدت، زاویه و محل قرارگیری، اثرات متفاوتی ایجاد کند.

  • زاویه نور: قرارگیری نور از کنار (Side Key Light) می‌تواند سایه‌هایی ایجاد کند که حس درام یا رمز و راز را تقویت کند.
  • شدت نور: نور قوی‌تر به ایجاد تصاویری با کنتراست بالا کمک می‌کند، درحالی‌که نور ملایم‌تر برای صحنه‌های آرام‌تر مناسب است.

نور پرکننده Fill Light

نور پرکننده برای نرم کردن سایه‌های ایجادشده توسط نور اصلی مورد استفاده قرار می‌گیرد. درواقع، این نور تعادل نوری را در صحنه برقرار می‌کند. شدت نور پرکننده معمولا کمتر از نور اصلی است. به همین خاطر، سایه‌ها به‌طور کامل از بین نخواهد رفت و حس عمق و بعد در تصویر حفظ خواهد شد.

  • نور پرکننده نرم: از بازتاب‌دهنده‌ها یا دیفیوزرها برای ملایم‌تر کردن نور استفاده می‌شود.
  • نور پرکننده قوی: در صحنه‌های کمدی یا تبلیغاتی برای ایجاد حس شاد و متعادل کاربرد دارد.

نور مصنوعی

نور پسزمینه Back Light

نور بکگراند نوری است که از پشت به سوژه تابیده می‌شود. این نور باعث جدا شدن سوژه از پس‌زمینه می‌گردد. از نور پرکننده برای ایجاد جلوه‌ای دراماتیک، افزایش عمق تصویر و برجسته کردن لبه‌های سوژه استفاده می‌شود.

  • نور پسزمینه قوی: از این نور برای ایجاد یک حاشیه نورانی (Rim Light) استفاده می‌شود. بنابراین، جلوه‌ای حرفه‌ای و سینمایی ایجاد می‌کند.
  • نور پسزمینه ملایم: برای تفکیک ملایم‌تر سوژه از پس‌زمینه در صحنه‌های طبیعی‌تر استفاده می‌شود.

ریم لایت Rim Light

ریم لایت نوعی نور پسزمینه بوده که تمرکز بیشتری روی ایجاد حاشیه نورانی در اطراف سوژه دارد. این نور در سبک‌های سینمایی یا صحنه‌های پر احساسات به سوژه جلوه‌ای ویژه و سه‌بعدی می‌بخشد.

Rim light

نور طبیعی Natural Light

نور طبیعی، نوری است که از منابعی مانند خورشید یا آتش به دست می‌آید. این نوع نور اغلب در فیلمبرداری‌های فضای باز یا صحنه‌های مستند مورد استفاده قرار می‌گیرد.

  • نور طلایی (Golden Hour): نور ملایم و گرم طلوع یا غروب خورشید که جلوه‌ای شاعرانه به تصاویر می‌دهد.
  • نور سخت (Harsh Light): نوری که در اواسط روز تولید می‌شود و سایه‌های قوی و تند ایجاد می‌کند.

نور مصنوعی Artificial Light

نور مصنوعی از تجهیزاتی مانند نورLED، هالوژن یا فلورسنت تولید می‌شود. این نوع نور امکان کنترل دقیق بر شدت، رنگ و زاویه نورپردازی را دارد.

  • نور مستقیم (Direct Light): نوری که به‌صورت مستقیم و بدون پراکندگی به سوژه می‌تابد و برای ایجاد سایه‌های قوی مناسب است.
  • نور پراکنده (Diffused Light): با استفاده از دیفیوزرها یا رفلکتورها تولید می‌شود و نور ملایم و یکنواختی ایجاد می‌کند.

نور سخت (Hard Light) و نور نرم (Soft Light)

  • نور سخت: نوری که سایه‌های تیز و قوی ایجاد می‌کند و برای صحنه‌های دراماتیک یا ترسناک مناسب است.
  • سافت نرم: نوری که با پراکندگی زیاد سایه‌های ملایمی ایجاد کرده و برای صحنه‌های رمانتیک یا صمیمی کاربرد دارد.

برای آشنایی بیشتر با نور گرم و سرد اینجا کلیک کنید.

سه نقطه نورپردازی Three-Point Lighting

یک تکنیک استاندارد نورپردازی بوده که شامل سه منبع نور است: نور اصلی، نور پرکننده و نور پسزمینه. این روش برای ایجاد تعادل نوری، عمق و جذابیت بصری در صحنه استفاده می‌شود.

سه نقطه نورپردازی

ژل‌های نوری Lighting Gels

ژل‌های رنگی برای تغییر رنگ یا دمای نور استفاده می‌شوند و در ایجاد حس‌های خاص در صحنه بسیار موثر هستند. برای مثال، ژل‌های آبی برای ایجاد حس سرد و ژل‌های نارنجی برای گرما و صمیمیت استفاده می‌شوند.

اصطلاحات حرکت دوربین

حرکت دوربین یکی از مهم‌ترین ابزارهای بصری در فیلمبرداری است که می‌تواند به روایت داستان عمق ببخشد، احساسات را تقویت کند و توجه مخاطب را به جزئیات خاصی جلب نماید. حرکات دوربین، بسته به نوع و نحوه اجرا، می‌توانند حس پویایی، تعلیق یا حتی آرامش را در یک صحنه ایجاد کنند. درک اصطلاحات فیلمبرداری مرتبط با این حرکات برای هر فیلمساز یا علاقه‌مند به سینما ضروری است.

حرکات دوربین

پن Pan

پن حرکت افقی دوربین از چپ به راست یا برعکس است. در حرکت پن پایه دوربین ثابت می‌ماند. این حرکت معمولا برای نشان دادن گستردگی یک منظره، دنبال کردن یک سوژه متحرک یا تغییر تمرکز بین دو نقطه در یک صحنه به کار می‌رود.

  • پن سریع: یک حرکت سریع که برای انتقال ناگهانی توجه یا ایجاد حس هیجان استفاده می‌شود.
  • پن آرام: حرکتی کند و نرم که معمولا در صحنه‌های آرام‌تر یا توصیفی کاربرد دارد.

تیلت Tilt

تیلت حرکت عمودی دوربین به سمت بالا یا پایین است که معمولا برای کشف ارتفاع، معرفی اشیاء یا نشان دادن اختلاف قدرت و مقیاس به کار می‌رود.

  • تیلت به بالا: حرکت دوربین از پایین به بالا، اغلب حس عظمت، قدرت یا تاکید بر بزرگی را منتقل می‌کند.
  • تیلت به پایین: حرکت از بالا به پایین که معمولا حس برتری، تسلط یا نظارت را ایجاد می‌کند.

دالی Dolly

دالی به حرکت دوربین روی ریل یا یک سطح صاف گفته می‌شود که امکان نزدیک شدن یا دور شدن تدریجی از سوژه را فراهم می‌کند.

  • دالی این (Dolly In): حرکت دوربین به سمت سوژه که معمولا حس نزدیکی، درگیری یا تمرکز را تقویت می‌کند.
  • دالی اوت (Dolly Out): حرکت دور شدن دوربین از سوژه که حس فاصله، تنهایی یا پایان یک موقعیت را منتقل می‌کند.
  • دالی ترکیبی (Dolly Zoom): این تکنیک که به «زوم ورتیگو» نیز معروف است، با حرکت همزمان دالی و زوم (در جهت مخالف) ایجاد می‌شود و حس بی‌ثباتی یا تغییر ادراک را به مخاطب القا می‌کند.

تراکینگ Tracking

در اصطلاحت فیلمبرداری، تراکینگ به حرکت دوربین اشاره دارد که همراه با سوژه انجام می‌شود. این حرکت به‌طور مداوم سوژه را دنبال می‌کند. تراکینگ معمولا روی اسلایدر، ریل، استدی‌کم یا حتی دستی انجام می‌شود.

  • تراکینگ جانبی: دوربین در کنار سوژه حرکت می‌کند و حس پویایی و تعامل را ایجاد می‌کند.
  • تراکینگ از پشت یا جلو: حرکت دوربین از پشت سر یا مقابل سوژه، که مخاطب را در مسیر حرکت سوژه همراه می‌سازد.

 کرین Crane

حرکت کرین، دوربین را با استفاده از بازوی یک جرثقیل بالا و پایین می‌برد. این حرکت برای ایجاد نماهای چشمگیر، سینمایی و پویا استفاده می‌شود.

  • حرکت از بالا به پایین: معمولا برای معرفی فضا یا ایجاد حس سقوط و فروپاشی استفاده می‌شود.
  • حرکت از پایین به بالا: برای نمایش عظمت یا نشان دادن مسیر رسیدن به یک هدف کاربرد دارد.

استدی‌کم Steadicam

استدی‌کم تکنیکی است که با استفاده از تجهیزاتی خاص، دوربین را تثبیت می‌کند و امکان ضبط حرکات نرم و روان را فراهم می‌سازد. این روش اغلب در صحنه‌هایی استفاده می‌شود که فیلمبردار باید در محیط‌های پیچیده یا همراه با سوژه حرکت کند.

  • استدی‌کم پویا: حرکت سریع اما کنترل‌شده بوده که حس تنش و هیجان را تقویت می‌کند.
  • استدی‌کم ملایم: برای صحنه‌های احساسی یا معرفی محیط‌های آرام به کار می‌رود.

حرکت دستی Handheld

در این تکنیک، دوربین بدون تثبیت‌کننده و به صورت دستی نگه داشته می‌شود. حرکات طبیعی و لرزش‌های کنترل‌شده دوربین حس واقع‌گرایی و نزدیکی به داستان را تقویت می‌کند.

  • حرکت لرزان: برای صحنه‌های اکشن، مستند یا موقعیت‌های پرتنش استفاده می‌شود.
  • حرکت کنترل‌شده: برای صحنه‌های آرام‌تر که کمی لرزش دوربین حس زنده‌تری به تصویر می‌دهد مورد استفاده قرار می‌گیرد.

زوم Zoom

در ادامه اصطلاحات فیلمبرداری، زوم به تغییر فاصله کانونی لنز گفته می‌شود. زوم باعث می‌شود سوژه نزدیک‌تر یا دورتر به نظر برسد. دوربین در این حالت ثابت خواهد بود.

  • بزرگنمایی (Zoom In): برای تمرکز بر یک سوژه خاص یا ایجاد حس درگیری.
  • دورنمایی (Zoom Out): برای گسترش میدان دید یا ایجاد حس فاصله و تنهایی.

حرکات ترکیبی Compound Movements

حرکات ترکیبی، زمانی استفاده می‌شوند که دوربین همزمان چند حرکت را انجام می‌دهد. مانند ترکیب پن و دالی یا کرین و زوم. این حرکات پیچیده می‌توانند حس سینمایی بیشتری به صحنه ببخشند.

اسلایدر Slider

اسلایدر ابزاری است که برای ایجاد حرکات نرم و خطی دوربین استفاده می‌شود. این تکنیک برای حرکت‌های کوتاه و کنترل‌شده، مانند تغییر زاویه از یک سوژه به سوژه دیگر، به کار می‌رود.

حرکات دوربین یکی از قوی‌ترین ابزارها در دست فیلمسازان است که می‌تواند تاثیر عاطفی و معنایی فیلم را به طرز چشمگیری تغییر دهد. انتخاب نوع حرکت دوربین و نحوه اجرای آن، بخشی از زبان بصری فیلم است که مخاطب را به دنیای داستان نزدیک‌تر می‌کند.

اصطلاحات فنی لنز

لنزها یکی از اصلی‌ترین اجزای دوربین فیلمبرداری هستند. به عبارت دیگر، لنزها به فیلمسازان امکان می‌دهند تصاویر را با کیفیت، وضوح و عمق مورد نظر ثبت کنند. هر لنز ویژگی‌های فنی خاصی دارد و تاثیر مستقیمی بر زیبایی‌شناسی و حس بصری فیلم می‌گذارد. درک اصطلاحات فیلمبرداری مربوط به لنز، به فیلمبرداران کمک می‌کند تا ابزار مناسبی را برای هر صحنه انتخاب کنند.

فاصله کانونی Focal Length

فاصله کانونی، فاصله بین مرکز اپتیکی لنز و نقطه‌ای است که نور در آن به فوکوس می‌رسد. این پارامتر با میلی‌متر اندازه‌گیری می‌شود و تاثیر زیادی بر میدان دید دارد.

  • لنز واید (Wide-Angle Lens): لنزهای زاویه باز دارای فاصله کانونی کوتاه (مانند 14 یا 24 میلی‌متر) بوده و میدان دید وسیعی ایجاد می‌کنند. برای ثبت مناظر، صحنه‌های شلوغ یا القای حس فضای بزرگم‌ می‌توان از لنز واید استفاده نمود.
  • لنز تله‌فوتو (Telephoto Lens): لنزهای تله فوتو دارای فاصله کانونی بلند (مانند 85 یا 200 میلی‌متر) بوده و میدان دید باریکی دارند. از این لنز برای برجسته کردن سوژه و تار کردن پس‌زمینه (بوکه) استفاده می‌شود.
  • لنز نرمال (Standard Lens): لنزهایی با فاصله کانونی متوسط (حدود 50 میلی‌متر) میدان دیدی مشابه چشم انسان ارائه می‌دهند و حس طبیعی‌تری به تصویر می‌بخشند.

دیافراگم Aperture

دیافراگم یک دریچه قابل تنظیم در لنز است که میزان نوری که به سنسور دوربین می‌رسد را کنترل می‌کند. این مقدار با عدد f  نشان داده می‌شود.

  • دیافراگم باز (Low f-number): دیافراگمی که عدد کوچکتری دارد (مانندf/1.8) اجازه ورود نور بیشتری را می‌دهد. بنابراین، عمق میدان کم‌تری ایجاد می‌کند، که برای تار کردن پس‌زمینه و ایجاد بوکه مناسب است.
  • دیافراگم بسته (High f-number): دیافراگمی که عدد بزرگ‌تری دارد (مانندf/16)، نور کمتری وارد می‌کند و عمق میدان بیشتری ایجاد می‌کند. این دیافراگم برای گرفتن تصاویر واضح‌تر از پیش‌زمینه تا پس‌زمینه مناسب است.

عمق میدان  Depth of Field

در اصطلاحات فیلمبرداری، عمق میدان به ناحیه‌ای از تصویر اشاره دارد که در فوکوس قرار دارد.

  • عمق میدان کم (Shallow Depth of Field): در عمق میدان کم، تنها بخشی از تصویر (معمولا سوژه اصلی) در فوکوس است و بقیه قسمت‌ها تار می‌شوند. از این ویژگی‌ برای ایجاد تمرکز روی سوژه استفاده می‌شود.
  • عمق میدان زیاد (Deep Depth of Field): وقتی کل تصویر، از پیش‌زمینه تا پس‌زمینه، واضح باشد، تصویر از عمق میدان زیادی برخوردار است. از این نوع تنظیم برای ثبت مناظر یا صحنه‌هایی که نیازمند جزئیات است، استفاده می‌شود.

عمق میدان

فاصله فوکوس Focus Distance

فاصله فوکوس در واقع فاصله بین لنز و سوژه‌ای بوده که در آن فاصله، تصویر سوژه واضح است. تغییر این فاصله می‌تواند باعث ایجاد اثرات خلاقانه شود.

  • فوکوس نزدیک: برای نمایش جزئیات دقیق، مانند چهره یا اشیا کوچک مورد استفاده قرار می‌گیرد.
  • فوکوس بی‌نهایت: برای ثبت مناظر یا سوژه‌هایی که در فاصله بسیار دور قرار دارند مناسب است.

لنزهای ثابت و زوم Prime vs. Zoom Lenses

  • لنزهای ثابت (Prime Lenses): این لنزها فاصله کانونی ثابتی دارند و نمی‌توانند زوم کنند. لنزهای پرایم معمولا کیفیت تصویر بالاتری ارائه می‌دهند و دیافراگم بازتری دارند. به همین خاطر، برای فیلمبرداری در نور کم یا خلق بوکه عالی هستند.
  • لنزهای زوم (Zoom Lenses): این لنزها دارای فاصله کانونی متغیر بوده (مانند 247 میلی‌متر) و انعطاف‌پذیری بیشتری برای تغییر میدان دید در حین فیلمبرداری ارائه می‌دهند.

بوکه Bokeh

بوکه به کیفیت بخش‌های تار تصویر، به‌ویژه نواحی خارج از فوکوس، اشاره دارد.

  • بوکه نرم و گرد: معمولا توسط لنزهای با دیافراگم باز و تیغه‌های دیافراگم بیشتر ایجاد می‌شود و حس لطیف‌تری به تصویر می‌دهد.
  • بوکه سخت: بوکه در برخی لنزها لبه‌های سخت‌تری دارد که ممکن است در صحنه‌های خاص خشن به نظر برسد.

بوکه

اعوجاج Distortion

در اصطلاحات فیلمبرداری، اعوجاج یکی از اثرات جانبی لنز است که به تحریف تصویر در لبه‌ها یا مرکز آن اشاره دارد.

  • اعوجاج بشکه‌ای (Barrel Distortion) : خطوط مستقیم به سمت بیرون خمیده به نظر می‌رسند. این اثر بیشتر در لنزهای واید دیده می‌شود.
  • اعوجاج بالشتکی (Pincushion Distortion): خطوط مستقیم به سمت داخل خمیده می‌شوند. این حالت معمولا در لنزهای تله‌فوتو رخ می‌دهد.

سرعت لنز Lens Speed

سرعت لنز به میزان نوری که لنز می‌تواند وارد کند اشاره دارد. لنزهایی با دیافراگم باز (مانند f/1.4) لنزهای سریع محسوب می‌شوند و برای فیلمبرداری در شرایط نوری کم ایده‌آل هستند.

میدان دید Field of View

میدان دید به گستردگی صحنه‌ای که لنز می‌تواند ثبت کند اشاره دارد. این پارامتر به‌طور مستقیم با فاصله کانونی مرتبط است. لنزهای واید میدان دید وسیع‌تری دارند. اما لنزهای تله میدان دید کمتری ارائه می‌دهند.

لنزهای خاص Specialty Lenses

  • لنز ماکرو (Macro Lens): از لنز ماکرو برای ثبت جزئیات دقیق از سوژه‌های کوچک مانند حشرات یا بافت‌ها استفاده می‌شود.
  • لنز چشم ماهی (Fisheye Lens):این لنز درواقع، لنز واید فوق‌العاده‌ای است که تصویری با اعوجاج دایره‌ای ایجاد می‌کند.
  • لنز تیلت-شیفت (Tilt-Shift Lens): برای تصحیح پرسپکتیو در معماری یا ایجاد جلوه‌های خلاقانه از لنز تیلت شیف استفاده می‌شود.

اصطلاحات مربوط به تدوین

تدوین (Editing) یا مونتاژ، هنری است که با ترکیب تصاویر، صداها و افکت‌ها به ایجاد جریان روایی، ریتم و احساس در یک فیلم کمک می‌کند. تدوین، نه تنها به معنای برش و چسباندن قطعات فیلم، بلکه فرآیندی خلاقانه برای ایجاد حس، تاکید بر جزئیات و هدایت مخاطب از طریق داستان است. آشنایی با اصطلاحات فیلمبرداری در این حوزه تخصصی، به درک بهتر فرآیند تدوین و نحوه تاثیر آن بر فیلم کمک می‌کند.

کات Cut

کات، رایج‌ترین و ابتدایی‌ترین تکنیک تدوین است که به انتقال مستقیم از یک نما به نمای دیگر اشاره دارد.

  • هارد کات (Hard Cut): تغییر ناگهانی و مستقیم از یک نما به نمای دیگر، بدون افکت یا گذار.
  • جامپ کات (Jump Cut): یک کات ناگهانی در همان زاویه یا صحنه برای نمایش گذر زمان یا ایجاد حس ناپیوستگی.
  • اسمش کات (Smash Cut): تغییری شدید از یک صحنه آرام به یک صحنه پرتنش یا برعکس، که تأثیر احساسی قوی ایجاد می‌کند.

کات

دیزالو Dissolve

دیزالو، افکتی است که طی آن یک تصویر به‌آرامی در تصویر دیگری محو می‌شود.

  • کراس دیزالو (Cross Dissolve): برای نشان دادن گذر زمان یا اتصال دو صحنه با مضمون مشابه استفاده می‌شود.
  • دیزالو تدریجی: زمانی که یک صحنه به‌آرامی به سیاه (Fade Out) یا از سیاه به تصویر (Fade In) تبدیل می‌شود، که برای آغاز یا پایان فیلم رایج است.

دیزالو

کات تطبیقی Match Cut

کات تطبیقی به انتقالی گفته می‌شود که در آن، دو صحنه با حرکتی مشابه یا المانی مشترک به هم متصل می‌شوند. این تکنیک برای ایجاد پیوستگی بصری یا معنایی بین دو نما استفاده می‌شود.

  • تطابق حرکتی (Match on Action): حرکتی که در یک نما آغاز و در نمای بعدی کامل می‌شود.
  • تطابق گرافیکی (Graphic Match): زمانی که شکل یا خطوط مشترک بین دو صحنه به‌طور یکپارچه انتقال ایجاد می‌کند.

تدوین موازی Parallel Editing

در این تکنیک، دو یا چند صحنه که به‌طور هم‌زمان در حال وقوع هستند، به‌صورت متناوب نشان داده می‌شوند. این روش برای ایجاد تعلیق، تقویت درام یا ارتباط دادن داستان‌های مختلف به کار می‌رود.

  • کراس کاتینگ (Cross Cutting): نوعی تدوین موازی است که برای ایجاد تنش بین دو رویداد استفاده می‌شود. به‌ویژه زمانی که سرنوشت دو صحنه به هم مرتبط باشد.

تدوین مونتاژ Montage Editing

مونتاژ به مجموعه‌ای از نماهای کوتاه گفته می‌شود که به‌طور پیوسته و در یک ترتیب خاص نمایش داده می‌شوند تا گذر زمان یا تکامل یک شخصیت یا موضوع را نشان دهند.

  • مونتاژ سنتی: معمولا با موسیقی ترکیب می‌شود و به نمایش فعالیت‌های روزمره یا پیشرفت‌های سریع کمک می‌کند.
  • مونتاژ متضاد: نماهایی که عمدا با هم در تضاد هستند. برای تاکید بر مفهوم یا ایجاد حس پیچیدگی.

تدوین ریتمیک Rhythmic Editing

این نوع تدوین بر اساس زمان‌بندی و طول نماها انجام می‌شود تا ریتم مشخصی به صحنه بدهد.

  • ریتم سریع: نماهای کوتاه و سریع که حس تنش یا هیجان را ایجاد می‌کند.
  • ریتم آهسته: نماهای بلندتر که حس تامل یا آرامش را منتقل می‌کند.

تدوین تداومی Continuity Editing

هدف از این نوع تدوین حفظ تداوم و پیوستگی بصری و زمانی بین نماها است.

  • محور 180 درجه: قاعده‌ای که می‌گوید دوربین نباید از خط فرضی بین دو شخصیت عبور کند تا مخاطب سردرگم نشود.
  • تدوین تطابق زمانی: صحنه‌ها طوری به هم متصل می‌شوند که توالی زمانی حفظ شود.

تدوین غیرخطی Non-Linear Editing

این نوع تدوین به استفاده از ترتیب غیرخطی نماها برای روایت داستان اشاره دارد.

  • فلاش‌بک: برگشت به گذشته برای ارائه اطلاعات یا زمینه‌سازی.
  • فلاش‌فوروارد: نگاهی کوتاه به آینده برای ایجاد تعلیق یا پیش‌بینی.

اسلوموشن و فست موشن  Slow Motion & Fast Motion

  • اسلوموشن: حرکت صحنه‌ها به‌صورت آهسته برای تاکید بر جزئیات یا افزایش تاثیر احساسی.
  • فست موشن: حرکت سریع صحنه‌ها برای نشان دادن گذر زمان یا ایجاد حس طنز.

اسلوموشن

تدوین صدایی Audio Editing

تدوین صدا نیز بخشی مهم از فرآیند تدوین است که تاثیر زیادی بر تجربه مخاطب دارد.

  • صداگذاری هم‌زمان: زمانی که صدا دقیقا با تصویر هماهنگ است.
  • صداگذاری غیرهم‌زمان: زمانی که صدا از تصویری دیگر می‌آید، مانند استفاده از دیالوگ در مونتاژ.

جامپ‌کات  Jump Cut

این تکنیک به برش‌های ناگهانی در یک صحنه اشاره دارد که می‌تواند حس بی‌نظمی یا گذر سریع زمان را ایجاد کند.

تدوین نامرئی Invisible Editing

در تدوین نامرئی تغییر نماها به گونه‌ای انجام می‌شود که مخاطب متوجه برش‌ها نمی‌شود و همه چیز طبیعی به نظر می‌رسد. این تکنیک معمولا در تدوین تداومی به کار می‌رود.

تدوین هنری است که به‌واسطه آن، تصاویر و صداها به یک کل منسجم تبدیل می‌شوند. آشنایی با این اصطلاحات فیلمبرداری و تدوین به فیلمسازان کمک می‌کند تا با ابزارهای خلاقانه بیشتری داستان خود را روایت کنند و تاثیری ماندگار بر مخاطبان بگذارند.

اصطلاحات صدابرداری

صدابرداری یکی از مهم‌ترین جنبه‌های تولید فیلم و ویدئو است. به عبارت دیگر، صدابرداری به ثبت، پردازش و ترکیب صداهای مختلف برای انتقال احساسات و تقویت روایت داستان کمک می‌کند. صدای خوب می‌تواند به اندازه تصاویر درگیرکننده باشد و تجربه مخاطب را به‌طور چشمگیری بهبود بخشد. آشنایی با اصطلاحات فیلمبرداری در حوزه تخصصی صدابرداری برای هر فیلمساز یا صدابردار ضروری است.

بوم میکروفون Boom Microphone

بوم میکروفون، میکروفونی است که روی یک بازوی بلند نصب شده و توسط صدابردار در فاصله‌ای نزدیک به سوژه نگه داشته می‌شود. این ابزار برای ضبط صدای دیالوگ‌ها در صحنه‌هایی که نباید میکروفون در کادر دیده شود، استفاده می‌شود.

  • بوم ثابت: بوم در یک نقطه ثابت نگه داشته می‌شود و برای صحنه‌های کم‌تحرک مناسب است.
  • بوم متحرک: بوم همراه با حرکت سوژه حرکت می‌کند، که چالش بیشتری برای صدابردار ایجاد می‌کند اما نتایج بهتری در صحنه‌های پویاتر ارائه می‌دهد.

بوم صدا

صدای محیط Ambient Sound

صدای محیط، صداهای طبیعی یا پس‌زمینه‌ای است که در یک محیط خاص وجود دارد، مانند صدای باد، پرندگان یا زمزمه‌های شهری. این صداها به طبیعی‌تر شدن صحنه کمک نموده و حس فضا را به مخاطب منتقل می‌نمایند.

فید Fade

فید به تنظیم تدریجی شدت صدا اشاره دارد.

  • فید این Fade In: افزایش تدریجی بلندی صدا است. این تکنیک معمولا برای معرفی یک صحنه استفاده می‌شود.
  • فید اوت Fade Out: کاهش تدریجی صدا، که معمولا برای پایان یک صحنه یا انتقال نرم به صحنه بعدی به کار می‌رود.

لوکالایزیشن Localization

لوکالایزیشن به نحوه مکان‌یابی یک منبع صوتی در فضای سه‌بعدی اشاره دارد. این تکنیک در طراحی صدای سه‌بعدی و فیلم‌های چندکاناله (مانند دالبی) اهمیت دارد. با استفاده از این تکنیک، مخاطب حس می‌کند صداها را از جهت‌های مختلف می‌شنود.

صدای دیالوگ Dialogue Sound

  • دیالوگ زنده (Live Dialogue): صدایی که در حین فیلمبرداری و از دهان بازیگران ضبط می‌شود.
  • دیالوگ دوبله (ADR – Automated Dialogue Replacement): دیالوگی که پس از فیلمبرداری در استودیو دوباره توسط بازیگران ضبط می‌شود.

میکس صدا Sound Mixing

میکس صدا فرآیندی است که طی آن سطوح مختلف صداها (دیالوگ، افکت، موسیقی و صدای محیط) تنظیم می‌شوند تا ترکیبی متعادل و جذاب ایجاد گردد.

  • میکس دیالوگ‌محور: تمرکز روی وضوح دیالوگ‌ها.
  • میکس پویا: ترکیب افکت‌ها و موسیقی برای تقویت صحنه‌های احساسی یا اکشن.

نویز Noise

در مجموعه اصطلاحات فیلمبرداری، نویز به هر صدای ناخواسته‌ای اشاره دارد که ممکن است کیفیت صدای ضبط‌شده را کاهش دهد.

  • نویز محیطی: صدای غیرضروری که به‌طور طبیعی در محل ضبط وجود دارد.
  • نویز سیگنال: صداهای مزاحم تولیدشده توسط تجهیزات الکترونیکی.
  • کاهش نویز (Noise Reduction): فرآیندی که در نرم‌افزارهای صدابرداری برای حذف نویزهای مزاحم به کار می‌رود.

سینک صدا Sync Sound

سینک صدا به تطابق دقیق صدا با تصویر اشاره دارد. اگر صدا و تصویر هماهنگ نباشند، تجربه مخاطب دچار اختلال خواهد شد.

  • سینک همزمان: به زمانی اشاره دارد که صدا دقیقا در لحظه تولید تصویر ضبط می‌شود.
  • سینک غیرهمزمان: زمانی که صدا و تصویر جداگانه ضبط و سپس در تدوین هماهنگ می‌شوند.

افکت‌های صوتی Sound Effects

افکت‌های صوتی صداهایی هستند که برای تاکید بر حرکت‌ها، احساسات یا رویدادهای خاص به صحنه اضافه می‌شوند.

  • افکت طبیعی: مانند صدای پای انسان، صدای شکستن شیشه یا صدای باران.
  • افکت طراحی‌شده: صداهایی که با استفاده از نرم‌افزارها یا ابزارهای خاص ایجاد می‌شوند، مانند صدای انفجار یا صدای موجودات خیالی.

اکولایزر Equalizer – EQ

اکولایزر ابزاری است که برای تنظیم فرکانس‌های مختلف صدا (باس، میدرنج و تریبل) مورد استفاده قرار می‌گیرد.

  • تقویت باس: برای صداهای سنگین و عمیق.
  • تقویت تریبل: برای شفاف‌تر کردن دیالوگ‌ها یا صداهای زیر.

رکوردر Recorder

رکوردر دستگاهی است که برای ضبط صدا استفاده می‌شود. رکوردرهای حرفه‌ای امکاناتی مانند چندین کانال ورودی و تنظیمات دستی سطح صدا را ارائه می‌دهند.

  • رکوردر دستی: قابل حمل و سبک برای ضبط سریع.
  • رکوردر استودیویی: پیشرفته‌تر با کیفیت صدای بالاتر، مناسب برای پروژه‌های حرفه‌ای.

صدای آندر Underscore

در مجموعه اصطلاحات فیلمبرداری، صدای آندر به موسیقی یا افکت‌هایی گفته می‌شود که به‌صورت آرام و در پس‌زمینه صحنه پخش می‌شوند تا بدون ایجاد مزاحمت برای دیالوگ‌ها، احساسات را تقویت کنند.

صدابرداری هنری پیچیده و دقیق است که با استفاده از ابزارها و تکنیک‌های مختلف می‌تواند به فیلم جان ببخشد. درک اصطلاحات فیلمبرداری به ویژه در بخش صدابرداری به فیلمسازان کمک می‌کند تا تجربه‌ای عمیق و تاثیرگذار برای مخاطب ایجاد کنند.

آشنایی با اصطلاحات فیلمبرداری

هنر فیلمسازی یک فرآیند پیچیده و چندلایه بوده که نیازمند هماهنگی دقیق میان خلاقیت و تکنیک است. از ایده‌پردازی اولیه تا مراحل نهایی تدوین و توزیع، هر جزئیات کوچکی نقش مهمی در شکل‌گیری تجربه نهایی مخاطب دارد. اصطلاحات تخصصی در زمینه فیلمبرداری، نورپردازی، حرکت دوربین، تدوین، صدابرداری و دیگر بخش‌های مرتبط، زبان مشترکی را میان اعضای تیم ایجاد می‌کنند.

با درک اصطلاحات فیلمبرداری، فیلمسازان و علاقه‌مندان می‌توانند بهتر از ابزارهای خلاقانه خود استفاده کنند. فیلمسازی تنها یک تکنیک نیست، بلکه هنری است که ترکیب تصاویر، صداها و احساسات انسانی را در قالب داستانی بصری ارائه می‌دهد. آشنایی با اصطلاحات تخصصی در فیلمبرداری، نه تنها برای افراد حرفه‌ای، بلکه برای افرادی که به درک عمیق‌تری از سینما علاقه‌مند هستند نیز ضروری خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *